زمان جاری : یکشنبه 17 تیر 1403 - 10:22 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


سلام مهمان گرامي؛
مهمان گرامي، براي مشاهده تالار با امکانات کامل ميبايست از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد


آیا میدانید؟ ایا میدانید :






rozi آفلاین




ارسال‌ها : 1690
عضویت: 20 /8 /1390
محل زندگی: تهران
تشکرها : 1
تشکر شده : 1

پاسخ : 11 RE خیال عشق من و تو

من از زمانه که دست تو داد تقدیرم

هنوزم که هنوز است سخت دلگیرم

تو رفته ای و من اندر هجوم خاطره ها

چو قاب عکس قدیمی اسیر تصویرم


امضای کاربر :
سه شنبه 04 بهمن 1390 - 15:36
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از rozi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sosi /
rozi آفلاین




ارسال‌ها : 1690
عضویت: 20 /8 /1390
محل زندگی: تهران
تشکرها : 1
تشکر شده : 1

پاسخ : 12 RE خیال عشق من و تو

مادر ای والاترین رویای عشق

مادر ای دلواپس فردای عشق

مادر ای غمخوار بی همتای من

اولین و آخرین معنای عشق

زندگی بی تو سراسر محنت است

زیر پای توست تنها جای عشق

مادر ای چشم و چراغ زندگی

قلب رنجور تو شد دریای زندگی

تکیه گاه خستگی هایم توئی

مادر ای تنهانرین ما وای عشق

یاد تو آرام می سازد مرا

از تو آهنگی گرفته نای عشق

صوت لالائی تو اعجاز کرد

مادر ای " پیغمبر زیبای عشق "

ماه من پشت و پناه من توئی

جان من ای گوهر یکتای عشق

دوستت دارم تو را دیوانه وار

از تو احیاء شد چنین دنیای عشق

ای انیس لحظه های بی کسی

در دلم برپا شده غوغای عشق

تشنه آغوش گرم تومنم

من که مجنونم توئی لیلای عشق


امضای کاربر :
دوشنبه 10 بهمن 1390 - 20:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از rozi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sosi /
rozi آفلاین




ارسال‌ها : 1690
عضویت: 20 /8 /1390
محل زندگی: تهران
تشکرها : 1
تشکر شده : 1

پاسخ : 13 RE خیال عشق من و تو

رویای من....گرمی آغوشت مرا تا اوج ها میبرد تا آنجا که هرچه هست پاکی و عشق است...

دلم خواب تورا میخواهد.. گرمی دستانت را..نفس های عطرآگین و مست انگیزت را...

چه حس زیبایی که من سربرسینه ات دارم...

عاشق بودنت هستم..

عاشق دویدنت دراغوشم که تند تند نفس میزنی و شیرینتر از هرچه قابل تصور است خود را به تنم میچسبانی..


امضای کاربر :
یکشنبه 16 بهمن 1390 - 19:25
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از rozi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sosi /
rozi آفلاین




ارسال‌ها : 1690
عضویت: 20 /8 /1390
محل زندگی: تهران
تشکرها : 1
تشکر شده : 1

پاسخ : 16 RE خیال عشق من و تو

باز هم مثل همیشه سر قرارمان دیر کردی... من زیر همان درخت بزرگ باغ اناری منتظر ماندم تا بیایی..

کم کم باران شروع به مهمانی و رقص دانه های عاشقش توی گودال های کوچک آب کرد..

حوصله ام سر رفت جلوتر رفتم و به گودال های کوچک که آسمانی را در خود جای داده بودند خیره گشتم...

در عین کوچکی چه وسعتی داشتند این سرزمین های کوچکو ساکت

باران آرام بر منو آنها می بارید، من که محو تماشای آنها بودم و گودالهای کوچک غرق در دایره های دوار..

چون کودکان شاد میپریدم توی گودال های کوچک آب...

عاشق این صدا بودم.. شالاپ شلوپ،شالاپ شلوپ.

چه حس زیبایی روح غمگینم را در بر گرفته بود...

سرم پایین بود و یکی یکی توی گودال ها میپریدم به آخرین گودال که رسیدم سرم به چیزی خورد..

سر که بلند کردم تو مقابلم ایستاده بودی و لبخند همیشگی ات تزئین لبانت بود...

سربر سینه ات گذاشتم و سخت درآغوشت جای گرفتم..دست بر موج گیسوان بارانی ام کشیدی و

بوسه بارانم کردی.. چه حسی است زیر این باران عاشقی...

صورت عزیزت میزبان قطرات درشت باران گشته بود دست بر صورتت کشیدم..روی پنجه ایستادمو بوسه بر گونه هایت زدم...

چقدر این حالتت را دوست داشتم..


امضای کاربر :
سه شنبه 18 بهمن 1390 - 20:09
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از rozi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: pixpic / sosi /
rozi آفلاین




ارسال‌ها : 1690
عضویت: 20 /8 /1390
محل زندگی: تهران
تشکرها : 1
تشکر شده : 1

پاسخ : 17 RE خیال عشق من و تو


امضای کاربر :
یکشنبه 23 بهمن 1390 - 14:30
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
pixpic آفلاین




ارسال‌ها : 2197
عضویت: 1 /7 /1390
سن: 26
شناسه یاهو: roj2pix
تشکرها : 843
تشکر شده : 1473

پاسخ : 18 RE خیال عشق من و تو


امضای کاربر :
یکشنبه 23 بهمن 1390 - 17:29
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از pixpic به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sosi /
rozi آفلاین




ارسال‌ها : 1690
عضویت: 20 /8 /1390
محل زندگی: تهران
تشکرها : 1
تشکر شده : 1

پاسخ : 19 RE خیال عشق من و تو

دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت

ای دختر بهار حسد می برم به تو

عطر و گل و ترانه و سرمستی ترا

با هر چه طالبی بخدا می خرم ز تو

بر شاخ نوجوان درختی شکوفه ای

با ناز می گشود دو چشمان بسته را

می شست کاکلی به لب آب نقره فام

آن بال های نازک زیبای خسته را

خورشید خنده کرد و ز امواج خنده اش

بر چهر روز روشنی دلکشی دوید

موجی سبک خزید و نسیمی به گوش او

رازی سرود و موج بنرمی از او رمید

خندید باغبان که سرانجام شد بهار

دیگر شکوفه کرده درختی که کاشتم

دختر شنید و گفت چه حاصل از این بهار

ای بس بهارها که بهاری نداشتم

خورشید تشنه کام در آنسوی آسمان

گوئی میان مجمری از خون نشسته بود

می رفت روز و خیره در اندیشه ئی غریب

دختر کنار پنجره محزون نشسته بود


امضای کاربر :
دوشنبه 22 اسفند 1390 - 20:20
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از rozi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sosi /
rozi آفلاین




ارسال‌ها : 1690
عضویت: 20 /8 /1390
محل زندگی: تهران
تشکرها : 1
تشکر شده : 1

پاسخ : 20 RE خیال عشق من و تو

دستهایت را پس میکشـــ ـــی...

خشــ ـــکم میزنــ ــد...

و چقــ ــدر غریبانــ ــه...

چشمهــ ــایم

غصه تنــ ــهایی دستهایم را میخورنــ ــد..

چشمــ ـــانت را میــ ــدزدی

پشت میــ ــکنی و نیشــ ــخند میزنــ ــی

و گمــ ــان میکنــ ــی بعد از رفتنــ ــت

مــ ــن تا همیشــ ــه تنــ ــها

منتظــ ــر قدمهای آرامــ ــت میمانــ ــم...

چه خیــ ــال پوچــ ــی...

فــ ــردای رفتنــ ــت

دیـ ـگر نه یــ ـادت هست نه خاطــ ــراتت...

نه میمیــ ــرم

نه حتــ ــی دلتنــ ــگ میشــ ــوم..

فــ ـــردای رفتنــ ــت

فقـ ــط مــ ــن هستم و زنــ ــدگی...

حالا اگر میخواهــ ـی بروی..

بــ ـــرو

دوباره مینویسم

دلم تنگ است

نه

به خودت نگیر

دیگر نوشته هایم

بوی تو را نمیدهد..

حالم آنقدر خوب است که دیگر

هوای دستانت به سرم نمیزند..

فقط چشمانت...

چرا با من حرف میزند؟


امضای کاربر :
چهارشنبه 24 اسفند 1390 - 11:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از rozi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sosi /
tabrizi آفلاین




ارسال‌ها : 755
عضویت: 15 /6 /1390
محل زندگی: تبریز
سن: 22
تشکرها : 521
تشکر شده : 357

پاسخ : 21 RE خیال عشق من و تو

"دوستت دارم"را

من دلاویزترین شعر جهان یافته ام.

این گل سرخ من است.

دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق

که بری خانه دشمن

که فشانی بر دوست

راز خوشبختی هر کس به پراکندن اوست.

در دل مردم عالم به خدا

نور خواهد پاشید

روح خواهد بخشید.

تو هم ای خوب من!این نکته به تکرار بگو

این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت

نه به یک بار و به ده بار که صد بار بگو

"دوستم داری"را از من بسیار بپرس

"دوستت دارم"را با من بسیار بگو.

فریدون مشیری


امضای کاربر :
پنجشنبه 25 اسفند 1390 - 12:44
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از tabrizi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sosi /
pixpic آفلاین




ارسال‌ها : 2197
عضویت: 1 /7 /1390
سن: 26
شناسه یاهو: roj2pix
تشکرها : 843
تشکر شده : 1473

پاسخ : 22 RE عاشقانه‌ترین عاشقانه‌ها

عاشقانه‌ترین عاشقانه‌ها

گفتمش دل می‌خری؟

پرسید چند؟

گفتمش دل مال تو تنها بخند

خنده‌ای کرد و دل ز دستانم ربود

تا به خود باز آمدم او رفته بود

دل زدستش روی خاک افتاده بود

جای پایش روی دل جا مانده بود

تو اگر باز کنی پنجره‌ای سمت دلت

می‌توان گفت که من چلچله لال توام

مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف

سخت محتاج به گرمای پر و بال توام .

درون سینه آهی سرد دارم

رخی پژمرده، رنگی زرد دارم

ندانم عاشقم؟ مستم؟ چه هستم؟

همی دانم دلی پر درد دارم

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست

همه دریا از آن ما کن ای دوست

دلم دریا شد و دادم به دستت

مکش دریا به خون پروا کن ای دوست


امضای کاربر :
سه شنبه 22 فروردین 1391 - 23:01
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از pixpic به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: rozi / sosi /
پرش به انجمن :


تماس با ما | خیال عشق من و تو - 2 | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS