زمان جاری : یکشنبه 17 تیر 1403 - 11:17 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


سلام مهمان گرامي؛
مهمان گرامي، براي مشاهده تالار با امکانات کامل ميبايست از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد


آیا میدانید؟ ایا میدانید :






تعداد بازدید 56
نویسنده پیام
amin15 آفلاین



ارسال‌ها : 985
عضویت: 2 /9 /1390
سن: 22
تشکرها : 12
تشکر شده : 590
فقط به خاطر شادماني روح پدرم

در روزگاران قديم‎، پسر جواني زندگي مي‎كرد كه عاشق بازي فوتبال بود. او هر روز همراه پدرش به‎ ورزشگاه مي‎رفت و در زمين فوتبال بازي مي‎كرد. پدر ساعت‎ها روي يك صندلي مي‎نشست و پسرجوان‎ تمرين مي‎كرد. روزها از پي يكديگر سپري مي‎شدند و روز مسابقه اصلي نزديك و نزديك‎تر مي‎شد. ولي‎ ناگهان پسرجوان و پدرش ديگر به ورزشگاه نيامدند. پس از دو هفته يك دفعه پسر به ورزشگاه آمد و از مربي‎اش درخواست كرد كه اجازه دهد در روز مسابقه با اعضاي تيم بازي كند. مربي نمي‎دانست پسرك‎ از توان جسماني كامل براي روز مسابقه برخوردار است يا نه‎، ولي سرانجام تصميم گرفت به او اجازه‎ دهد. مسابقه به خوبي برگزار شد و به خاطر مهارت‎هاي پسرك‎، تيم او برنده شد. چند دقيقه پس از مسابقه‎، مربي كه از مشاهده مهارت پسرك در فوتبال حيرت كرده بود، از او پرسيد كه چطور پس از مدت‎ها تمرين نكردن‎، به اين خوبي در مسابقه ايفاي نقش كرده است‎. پسرك سرش را پايين انداخت و گفت‎: «چون پدرم در زمان مسابقه مرا تماشا مي‎كرد و مي‎خواست برنده شوم‎.» مربي كه بيشتر حيرت‎ كرده بود، در سكوت به سخنان پسرك گوش مي‎كرد: «پدرم هر روز همراه من به ورزشگاه مي‎آمد، ولي او نابينا بود و نمي‎توانست بازي مرا تماشا كند. ولي دو هفته قبل پدرم از دنيا رفت و حالا مي‎دانم كه‎ مي‎تواند از آسمان‎ها مرا تماشا كند. به همين دليل نهايت تلاش خود را به كار بستم تا برنده شوم و روح‎ پدرم را شاد كنم‎!»


امضای کاربر : من دیوانه ام... ” دیوانه ” کسی است که از دانستن و فهمیدن بسیار دیوانه شده او دیوانه نیست عاقلیست در پوست دیوانه . دیوانه آدمی است خود را جدا کرده از جمع ، جمعی که او را درک نمی کنند نه خنده هایش را نه گریه هایش را . او تنهاست ، تنها در مسیری ، مسیری که قصد حرکت در آن را ندارد چون دلیلی برای حرکت ندارد …
چهارشنبه 28 دی 1390 - 16:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
rozi آفلاین




ارسال‌ها : 1690
عضویت: 20 /8 /1390
محل زندگی: تهران
تشکرها : 1
تشکر شده : 1

پاسخ : 1 RE فقط به خاطر شادماني روح پدرم

ممنون امین...خدا سایه ی پدر رو از سرمون کم نکنه...اگه پدرم نباشه منم نیستم.....


امضای کاربر :
چهارشنبه 28 دی 1390 - 16:42
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
پرش به انجمن :


تماس با ما | فقط به خاطر شادماني روح پدرم | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS