ارباب! آخر درد من يكي دوتا نيست، با وجود اين همه بدبختي، نميدانم ديگر خدا چرا با من لج كرده و چشم تنها دخترم را چپ آفريده است؟! دخترم همه چيز را دوتا ميبيند!
ارباب پرخاش كرد كه: بدبخت! چهل سال است نان مرا زهرمار ميكني! مگر كور هستي، نميبيني كه چشم دختر من هم چپ است؟!
دهقان گفت: چرا ارباب ميبينم اما چيزي كه هست، دختر شما همهي اين خوشبختيها را "دو تا" ميبيند... ولي دختر من، اين همه بدبختي را...
امضای کاربر : من دیوانه ام... ” دیوانه ” کسی است که از دانستن و فهمیدن بسیار دیوانه شده او دیوانه نیست عاقلیست در پوست دیوانه . دیوانه آدمی است خود را جدا کرده از جمع ، جمعی که او را درک نمی کنند نه خنده هایش را نه گریه هایش را . او تنهاست ، تنها در مسیری ، مسیری که قصد حرکت در آن را ندارد چون دلیلی برای حرکت ندارد …