زمان جاری : یکشنبه 17 تیر 1403 - 10:19 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


سلام مهمان گرامي؛
مهمان گرامي، براي مشاهده تالار با امکانات کامل ميبايست از طريق ايــن ليـــنک ثبت نام کنيد


آیا میدانید؟ ایا میدانید :






تعداد بازدید 38
نویسنده پیام
shntpy آفلاین



ارسال‌ها : 332
عضویت: 13 /10 /1390
محل زندگی: كرج
سن: 46
تشکرها : 239
تشکر شده : 195
دِ نَ دِ زده رو دست پ ن پ

* رفتم حشره کش بخرم طرف گفت : میخواین زود بمیره ؟؟؟ گفتم : پَ نَ پَ میخوام زجرکش بشه مزه ی انتقام رو بچشم !!! مغازه داره هم زرنگ تر از من بود و گفت : دِ نَ دِ لذتی که در گذشت است در انتقام نیست !!!

* به راننده تاکسی میگم همین بغلا لطفا ….میگه پیاده میشید ..گفتم دِ نـَـه دِ شما گازشو بگیر من اجکت میکنم

* تو اتوبان داشتم لایی میکشیدم،یه زانتیا اومد گفت داری لایی بازی میکنی؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربی میرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ کنترل نا محسوس بزن بغل. (ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان)

* ژاپنی ها میگن : ما میتونیم ، مگر اینکه بلایی نازل بشه ! “دِ نـَـه دِ”……….. درستش اینکه بگی : ما نمی تونیم ! مگر اینکه فرجی بشه !!!

* از تشیع جنازه پدر بزرگم برمیگشتیم عمم داشت خودشو از شدت ناراحتی میکشت یکی از اقوام گفت عزیزم چقدر مدل موهات قشنگه یهو عمه صاف نشست گفت دِ نـَـه دِ تازه الان بهم ریختس!

* رفتم داروخونه به یارو میگم شامپو ویتامینه میخوام! طرف با یه قیافه حق به جانب که مثلا خیلی حالیش میشه و من چیزی حالیم نیست ، به یه حالتی غمزه مانند میگه شامپو واسه موهات دیگه؟ دِ نـَـه دِ شامپو ویتامینه واسه فرش میخوام که گل هاش سریع رشد کنن.

* بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم/ همه تن چشم شدم….. . . “دِ نـَـه دِ ” . اصلش اینه: بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم/ فکرنکن یاد تو بودم، کارنداشتم ول می گشتم!

* پیش دانشگاهی که بودیم یه بار با یکی از دوستام گیر کردیم تو مدرسه بعد از کلی ماجرا تصمیم گرفتیم از پنجره طبقه 2 بریم پایین دوستم گفت مسعود کمر بندتو باز کن گیرش بدیم به پنجره نصف راهو با این بریم پایین گفتم دِ نـَـه دِ تو بری پایین من که خواستم بیام شلوارم در بیاد تو بخندییی!!

* دوستم اس ام اس داده میگه برام نحوه نصب ویندوز و پیکربندشو میفرستی (با اس ام اس)!!! دِ نـَـه دِ حتما فردا هوس آموزش پی اچ پی در 10 روز میکنی!

* زنگ زدم 110 میگم: الو...پلیس 110؟ میگه: پَـــ نـــ پَـــ راهنمای 118..بفرمایید!! منم حرصم گرفت گفتم: میخواستم زنگ بزنم اُسکُلتون کنم... گفت:دِ نـَـه دِ ...شمارت افتاده...وقتی اومدیم دم در خونتون میبینی کی اُسکل شده!!!


امضای کاربر : بر لب درياي حسرت

خانه اي دارم قديمي

از تمام دار دنيا

دوستي دارم صميمي

گاه و بيگاه يادي از من ميكند

با مرامش شرمسارم مي كند
شنبه 22 بهمن 1390 - 19:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از shntpy به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: pixpic &
pixpic آفلاین




ارسال‌ها : 2197
عضویت: 1 /7 /1390
سن: 26
شناسه یاهو: roj2pix
تشکرها : 843
تشکر شده : 1473

پاسخ : 1 RE دِ نَ دِ زده رو دست پ ن پ

این از همشون باحال تر بود

تو اتوبان داشتم لایی میکشیدم،یه زانتیا اومد گفت داری لایی بازی میکنی؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربی میرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ کنترل نا محسوس بزن بغل. (ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان)


امضای کاربر :
یکشنبه 23 بهمن 1390 - 17:48
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
پرش به انجمن :


تماس با ما | دِ نَ دِ زده رو دست پ ن پ | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS