ترم اول :
لباسهایتان اتو كشیده است! می خواهید شاگرد اول شوید تا هم پول خوابگاه را ندهید و هم برای بر و بچهها، كلاس بگذارید!
چون هنوز كسی شما را نمیشناسه و شما هم متقابلا" كسی را نمیشناسید.
شاگرد دوم میشوید!! پول خوابگاه هرگز کم نمی شود. حتی ربع هم نمی شود.
هنوز كلاس نذاشته، از سوی دانشجویان دیگر به عناوین مهمی چون :
بچه مثبت، سوسول، بچه مرغوب، درازگوشخوان! گاگول و قشنگ، مفتخر می شوید.
ترم دوم :
چون شاگرد ممتاز نشدید حسابی خورده توی برجكتان !
تازه فهمیدهاید اول شدن راهكارهای مخصوصی را می طلبد!
می خواهید خیلی چیزها را به خیلیها ثابت كنید و به بعضیها مشت محكمی بزنید!
خط اتوی لباسهایتان هنوز باقی مانده تلاش می كنید همه واحدهایتان را با نمرات متوسط پاس كنید.
ترم سوم :
بیخیال معدل و نمره می شوید. می گوئید همینكه یاد بگیرم كافیست.
اصلاً خر ما از كرگی دم نداشت !
تلاش می كنید هر طور شده واحدهای باقیمانده را حتی با نمرات متوسط پاس كنید !!!
تصمیم راسخ می گیرید در طول ترم درس بخوانید ولی عمراً همچین اتفاقی نمیافتد و نخواهد افتاد!
شب است و سكوت است و ماه است و تو و جزوه های تكمیل نشده و تكالیف كُپ نزده!
حداقل 3 واحد میافتید.
ترم چهارم :
به آب و آتش میزنید تا 3 واحد عقب مانده را جبران كنید.
دوباره فقط شب امتحان درس می خوانید مشروط میشوید !! مبارك است !
بالاخره این شتری است كه در خانه همه می خوابد.
ترم پنجم :
به خودتان قول شرف می دهید حتماً درس بخوانید!! صرفاً بخاطر وجدانتان و پاسخ به زحمات خانواده!
به پیشنهاد یكی از نارفیقان می روید یك سایت اینترنتی را طراحی می كنید ؛ چون كار فرهنگی را دوست دارید!
ولی خیلی زود می فهمید خیلیها دوست ندارند. خیلیها هم مدام شبیخون میزنند ؛ حالتان را می گیرند. سایتتان را فیلتر می كنند.
شب امتحان علاوه بر جزوه های تكمیل نشده، گزارشهای تكمیل نشده سایت هم اضافه میشود
قوز بالا قوز! دوباره مشروط می شوید .
ترم ششم :
هنوز آدم نشدهاید !! كار فرهنگی خفن انجام می دهید! قاط میزنید !
از مسئولین انتقاد می كنید! به فرهنگسازان گیر می دهید !!!
بالاخره دغدغههای فرهنگی در اولویت امورند !
عمراً آدم نشدید. حقتان است! برای بار سوم با اجازه بزرگترها بله !! هت تریك می كنید!
آبروی شما جلوی بر و بچهها و در و همسایه می رود، چون به دلیل سه بار مشروطی متوالی اخراج شده و اسم شما را توی تمام بوردها میزنند!! بیانصافها !!
از بن لادن و براد پیت هم مشهورتر می شوید !
اسم شما توی كوچه و محله هم ورد زبان شاباجی خانم و باقر بزاز می شود !!
تلافی می كنید! برای استاد مربوطه و مسئولین محترم در دستشوییهای مربوطه شعرهای نامربوط می نویسید!!
بعد می روید تعهد می دهید! یك تعهد به آموزش كل و یك تعهد به خودتان كه بروید درس بخوانید و آدم شوید
و اینکه بی خیال كار فرهنگی شوید و این امر خطیر را به فرهنگسازان بیبدیل دفتر فرهنگ واگذارید ؛ تا تداخل قوا صورت نگیرد .
ترم هفتم :
عمراً كار فرهنگی كنید! دیگر كار بیفرهنگی هم نمی كنید!! خدا میزند پس سرتان و عاشق می شوید !!
بابا تریپ لاو، تریپ تایتانیك، فال حافظ و دل برای از من و ... و خیابان طالقانی و سینما عصر جدید
و پیتزا آنگولا و حرفهای اولترا مدرن، سانتیمنتالیسم و قلبهای صورتی تیر خورده و موی تن تن !
شعارهای اولترافمینیستی می دهید! حرفهای شبه روشنفكری میزنید !
سعی می كنید بچه مثبت و خوب باشید و خوبیتان را به همه ثابت كنید !
تیپهای دوم خردادی می گیرید به همه لبخند می زنید اما قیافهتان مانند منگلها می شود ؛ چون ابزار شادی ندارید !!
لاف در غربت و ...! دلباخته می شوید!! تابلو می شوید!! بدبخت می شوید! مشروط می شوید!
اخراج قطعی می شوید! فرم شماره 5 می گیرید. میروید خیابان پاسداران ، اتاق شماره 20 سازمان مركزی یك جای كار بیست !
التماس می كنید، لابه می كنید! لابی می كنید، حتی كپی حلقه نامزدیتان را هم ضمیمیه می كنید!
بعضیها را خوشحال می كنید !!
پس از یك قرن مجوز ادامه تحصیل شما به واحد مربوطه می رسد!! چون برخی آئیننامهها در برخی شرایط زمانی دچار قبض و بسط تئوریك و عملیك می شوند و با توجه به اینكه تا خرداد سال ...
زمان زیادی نمانده یهو یه بخشنامه جدید میآید و با استناد به آن شما به دوره پارهوقت منتقل می شوید!!
یعنی تا آخرالزمان مشكل اتمام سنوات ندارید! مشروط بر اینكه معدل كلتان از 10 كمتر نشود
و مشروط بر اینكه قول بدهید سال ... خوش بگذرد!!
تصمیم می گیرید روی قلبتان بنویسید: من عشق مشق بیلمیرم و دیگر جنگولكبازی فرهنگی در اینترنت رو بیخیال!! چون تصمیم گرفتهاید فارغالتحصیل شوید. به بعضیها یه قولهایی می دهید.
ترم هشتم :
الفاتحتو صلوات
........