از نظر ما جامعه خانم ها، مهم ترين اتفاقي كه در سال 90 افتاد، بالا و پايين شدن نرخ سكه و طلا بود كه با فشارخون ما ارتباط مستقيم داشت: با هم بالا مي رفتند، با هم پايين مي آمدند.
آقايان فقط وقتي با اين قضيه برخورد مي كنند كه قرار است براي همسرشان طلا بخرند يا مهريه اش را بدهند، اما براي ما طلا اصولا فلز پركاربردي است كه از آن مي شود براي زدن پوز فك و فاميل، سرمايه گذاري مطمئن، به رخ كشيدن رفاه و آسايش، رام كردن شوهر، در آوردن چشم اقدس خانم و داشتن احساس خوشبختي و امنيت خاطر استفاده كرد. تازه فقط اينها نيست، ما از تمامي كاربردهاي علمي و عملي طلا به خوبي آگاهي داريم و علاقه مان به اين فلز خوش رنگ، Not only يك احساس تند و زودگذر نيست،But also پايه و اساس علمي هم دارد. يعني مي دانيم طلا، فلزي است نرم و براق و چكش خوار با عدد اتمي 79. قابل انعطاف هم هست كه بهتر است همه آن را در اين زمينه الگوي خودشان قرار بدهند. وقتي كسي ترسيده و هول كرده باشد، مي شود يك انگشتر طلا را توي ليوان آب انداخت و آب را به خورد او داد. يك بار هم خانمي را ديديم كه انگشترش را از نخ بلندي رد كرده بود وآن را با نبض مچ دست خانم هاي ديگر تماس مي داد و بعد بالاي دستشان نگه مي داشت و از روي مدل چرخيدن انگشتر، مي فهميد كه بچه آن خانم دختر خواهد بود يا پسر.
آقاياني كه به شدت علاقه ما به طلا مشكوكند، خوب است بدانند تحقيقات اخير نشان مي دهد سكه طلا براي درمان پروستات هم خوب است، يعني يك جذابيت صرفا مردانه. ما هم اگر به شوهرمان مي گوييم برايمان طلا بخرد، براي اين است كه به فكر خودش هستيم. فردا پروستات مي گيرد، مي افتد، يك دانه سكه طلا هم در خانه نداريم.
با تمام اين حرف ها،آقايان هنوز ما را متهم مي كنند كه آدم هايي مادي و پولكي هستيم، در حالي كه ما فقط واقع بينيم. مثل روز روشن است كه در اين روزگار بدون داشتن آرامش خيال ناشي از پر بودن چپ، نمي شود راحت زندگي كرد.
البته من نمي دانم اين اصطلاح« پر بودن چپ» از كجا آمده و آيا منظور طرف، پر بودن جيب سمت چپش بوده يا نه و آيا اگر جيب سمت راستت پر باشد، در زمره پولدارها به حساب مي آيي يا نه و آيا اين يك اصطلاح سياسي است كه مثل سياست، راست و چپ دارد يا نه، اما به طور كلي، دانستن و ندانسن پاسخ اين پرسش ها خيلي هم مهم نيست چون براي آدم آب و نان و ارز و سكه و طلا نمي شود كه.
داشتم مي گفتم، روزگاري است كه اگر پول نداشته باشي، نگاهت هم نمي كنند، به طوري كه اگر در بيمارستان بستري باشي، مي برند توي بيابان رهايت مي كنند، تازه آن هم به شرطي كه اولش تو را به بيمارستان راه داده باشند. اگر زن بخواهي نمي دهند، شوهر برايت پيدا نمي شود. بچه ات سرافكنده مي شود و به هزار درد بي درمان روي مي آورد كه فقر پدر و مادرش را فراموش كند، آخرش هم يك روز شيشه مي كشد و توهم مي گيرد و مي زند ناكارتان مي كند. اين جور روزگاري داريم ما.
حالا اگر همچنان كسي ادعا مي كند پول و طلا خوشبختي نمي آورد، من حاضرم همه چرك هاي كثيف كف دست و طلاهاي خوشبختي نياورش را از جلوي چشمش دور كنم، چون مي دانم شايد پول خوشبختي نياورد، اما بي پولي قطعا بدبختي مي آورد.
امضای کاربر : خدايا توانايي بده تا
آنكس كه صادقانه يادم مي كند را
عاشقانه يادش كنم
آمين