1- زني را در خيابان ديدم كه پسربچه اي را به دنبال داشت. از او پرسيدم: اين پسر با توچه نسبتي دارد؟ گفت: «او پسرِ پسرم است، برادر شوهرم» ، چطور چنين چيزي ممكن است؟
2- از ميان تعدادي زن و مرد برهنه، چگونه مي توان آدم و حوا را شناخت؟
3- شخصي تخم مرغ را دانه اي 70 ريال خريد و دانه اي 50 ريال فروخت و سرانجام ميليونر شد! چطور چنين چيزي ممكن است؟
4- حكم اعدام متهمي را صادر مي كنند و مضمون «بخشش لازم نيست، اعدامش كنيد.» را به امضا، دادستان مي رسانند. پس از امضاء دادستان، مأمور اجراي حكم، با تغييري در مضمون، جمله را به صورتي در مي آورد كه جلو اعدام متهم را مي گيرد، او چه تغييري در جمله بوجود مي آورد؟
5- اين عبارت را درست بخوانيد: گندم فروشا، ارزن آمد نخود آمد ماش فرستاديم برنجش مده، برنجش بده.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
جواب چيستان(1)
تنها در صورتي ممكن است كه دو دوست، هر يك با مادر شوهر مرده يا مطلقه ديگري ازدواج كنند و هريك از آن مادران پسري بدنيا آورند. اين پسر براي زن ديگر، حكم پسرِ پسر و برادرِ شوهر را دارد
جواب چيستان (2)
آدم و حوا ناف ندارند. زيرا آنان از شكم مادر متولد نشده اند كه نيازي به بند ناف و ناف داشته باشند! آدم از بهشت آمد و حوا نيز از پهلوي آدم خلق شده است
جواب چيستان (3)
او نخست ميلياردر بود، اما در اثر زيانهاي پي در پي بخشي از دارائيش را از دست داده و ميليونر شد
جواب چيستان (4)
مأمور ويرگول را از جلو كلمه «نيست» بر مي دارد و جلو كلمه «بخشش» مي گذارد، بدين ترتيب: «بخشش، لازم نيست اعدامش كنيد.»
جواب چيستان (5)
عبارت اينگونه خوانده مي شود: «گندم فروشا، ار، زني آمد، نه خود آمد ماش (ما او را) فرستاديم، به رنجش مده، برنجش بده